10 ماهگی گل من و باباش
رایانم نفس من و بابات، باورم نمیشه 10 ماهه که عطر وجودت تو لحظه لحظه زندگیمون
جاریه. پارسال این موقع واقعا فکرشو نمیکردیم فقط یکسال بعد انقدر زندگیمون با حضورت
تغییر کنه.فکرشو نمیکردیم میشه تا این حد عاشق باشیم و خودمونو یادمون بره. نه
اصلااااااا فکرشو نمیکردیم...
10 ماهگیت مبارک عشقم همه کسم.
رایان مامان اینفدر کارهای شیرین شیرین میکنی که نمیدونم از کدومش بنویسم.الان دیگه
راحت دستت رو میگیری به همه چی و بلند میشی بعدشم خیلی راحت و بدو بدو راه
میری.به همه جا هم سرک میکشی .به ایینه که میرسی ذوق میکنی و میخواهی خودت رو
بخوری تو ایینه.به هر چیز دیگه ای که میرسی از رو میز پرتش میکنی رو زمین .خرابکاری
هم میکنی مثلا" چند روز پیش یکی از کلید های کیبورد رو زدی شکستی که خوشبختانه
قدیمی بود و ما فقط باهاش فیلم میبینیم.خلاصه اینکه یه جا بند نمیشی.علاقه شدیدی به
حموم داری چون تا درش باز میشه سریع میخواهی خودت رو برسونی اونجا.خلاصه گل
پسرم حسابی سر مامان و بابا رو سرگرم کردی.
دلبرکم چند روز که حسابی سحرخیز شدی و 7 صبح بیدار میشی و تا ظهر هم دیگه
نمیخوابی شب هم زودتر از 10 نمیخوابی.راستی پستونکی هم شدی حسابی جوری که
هر جا ببینیش سریع میری سراغش و میداریش دهنت منم مجبورم قایمش کنم و فقط در
موارد اضطراری بهت بدمش چون نمیخوام بهش عادت کنی.
اینم جند تا عکس از شما جیگر طلا
این لپ تاپ مال خودمه به هیچ کس هم نمیدمش
این هم لحظه خرابکاری
نمیدونین چه حالی میده لم بدی پستونک بخوری و تلویزیون نیگاه کنی
دارم کمک مامانم میکنم در فر رو باز کنه
خوشمزه تر از این سیم تو دنیا پیدا نمیشه
این اسب هم همش با توپ درست شده و به مناسبت سال نو چینی هاست