9 ماهگی تاج سر مامان و باباش
رایانم 9 ماهگیت مبارک عشقم
این ماه هم مثل ماه های قبل شیرین و لذت بخش بود و شاید هم شیـــــــــــــــــــــرین تر
زندگی کردن و عشق ورزیدن با احساس زیبای مادرانه و دلسوزی های پدرانه چه شیرین
و لذت بخش این لحظه ها رو سپری می کنیم حتی سختی هاش هم شیرین و دلچسبه.
عزیز دل این روزها حسابی ما رو سرگرم خودت میکنی.همش دوست داری سر پا وایسی و
راه بری تا دستت به چیزی میرسه سعی میکنی بگیریش و بلند شی.بعدشم به کمکش راه
بری.حسابی خطرناک شدی و نمیشه یه لحظه ازت غافل بشیم .روی مبل و تخت خودمون
که باشی سریع عقب عقب میایی پایین و کلی هم ذوق میکنی که موفق شدی.,تا رو زمینم
میشینی سریع خودت رو میرسونی زیر مبل و میز صندلی .گل من اینجا هم خیلی سرد
شده و بیرون رفتن مکافات واسه تو چون باید حسابی بپوشونمت تا خدای نکرده سرما
نخوری تو هم که اصلا"دوست نداری و همش گریه میکنی چون وول خوردنت سخت میشه.
امروز که دارم این پست رو برات میذارم34- است هوا.تو هم اساسی ددری شدی تا
میبرمت نزدیک در و پنجره حسابی ذوق می کنی.
راستی نازنینم ریشه های 2 تا دندون بالائی هم یه روز بعد از 9 ماهگیت زدن بیرون و کلی
ذوق کردم و زودی به بابا هم نشونش دادم .ولی رایان مامان خیلی بد شیر و غذاش رو
میخوره باید حتما"کارتون ببینی و یا یه چیزی بدم دستت تا سرگرم بشی و بخوری البته خدا
رو شکر وزن گیریت خوبه و همه چی اوکی ولی خب منم مثل همه مامانا همیشه نگران
جوجه ام هستم که نکنه کم بخوره و ضعیف شه.
رایان در سرمای 34-
کابوی کوچک ما