روز یکی شدنمان
همسر خوبم با وجود پر مهرت و نگاه گرمت دنیایی از پاکی و صفا برایم
به ارمغان آوردی خوب من برای توصیف مهربانیهایت واژهها یاری
نمیدهند چرا که تو خود قاموس مهربانی هستی و من خوشحالم که
سالی دیگر بر عمر زندگی مشترکمان افزوده شد.
رایان عزیزم امروز سالگرد ازدواج من و بابا بود .12 سال پیش قسم خوردیم که با هم
باشیم در خوشی و ناخوشی و در غم و شادی هم شریک باشیم.
امسال من و بابا شادیمون چند برابر شد چون تو جون دلمون هم کنارمون بودی.شام هم
رفتیم بیرون و شما هم حسابی دلی از عزا دراوردی و هرچی دلت خواست خوردی.نوش
جونت عسلم
این هم کیکی که بابا خریده بود واسه سالگردمون.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی