7 ماهگی گلم
سلام به قشنگ مامان ، سلام به یدونه مامان ...
عسلکم 6 ماهگیتم تموم شد و قدمهای کوچیکتو تو 7 ماهگی گذاشتی ایشالله 700 ساله
شی عشقم.مامان جان از خدا میخوام همیشه شاد باشی و سلامت و به همه ی آرزوهات
برسی. این رو بدون که ما با نفس های تو زنده ایم و زندگی می کنیم.همیشه شاد باش
و بخند و با صدای زیبایت آهنگ زندگیمان را تا سالیان سال طنین انداز کن. واقعاً این دوران
چقدر شیرین و زیباست.بعضی وقت ها یه کار جدید و گاهی هم پیشرفت های چشمگیر و
خوشحال کننده.شاید چون اولین باریه که این لحظات رو تجربه می کنم برام اینقدر قشنگ
و دوست داشتنیه اما همه ی این لذت ها رو تو به ما هدیه دادی.
رایان جونم تقریبا" 2 هفته پیش 2 تا از الماسهای خوشگلت از پایین در اومدن و خدا رو شکر
تب اینا هم نکردی وای نمی دونی من و بابات چقدر ذوق کردیم و زودی به همه خبر دادیم.
برات آش دندونی و کیک هم درست کردم.الانم چند وقته کلمات جدید میگی و حرکات جدید
انجام میدی با صورتت و لبهای کوچولوت. بیشتر به ایستادن علاقه نشون می دی تا
نشستن وشیرین کاری خوردن شست پا همچنان ادامه داره .میگی ادا دادا ایا ما هم
خوشمون میاد و می خندیم.
رایانم چند تا عکس جدید ازت گرفتم که میذارم
اولین عکس 7 ماهگی
اینم عکسی از یه لحظه نشستن
اینجا هم در حال خوردن شست پا